هر خانواده اي به نوبه خويش يك دولت كوچك است با روش خاص خويش , با قانون ها منحصربه شخص , با طرق تربيتي و طرق رويا رويي اي ويژه در برخورد با مشكلات .
به باور ارگانيك است هنگامي اعضاي دو خانواده اي كه مقررات شان از زمين تا اسمان با نيز ضدونقيض و گوناگون است بخواهند با نيز تزويج نمايند , مشكلاتي توليد شود ; به عنوان مثال در خانواده اي كه حمايت و پشتيباني در غايت است و در خانواده اي ديگر استقلال و فردگرايي فراوان مورد تاكيد است , قطعا تلاقي اين دو سيستم ضدونقيض بسته و گشوده مشكلاتي را موجب ميشود كه دامن هر سه خانواده را ميگيرد . نيز خانواده دو نفره و نيز خانواده همسران سرگرم مسائلي ميشوند كه ممكن است جستن نقطه اشتراكي كوچك بين آن ها مثل جستجوي لنگه كفش در كوير است .
هنگامي مدير جا خالي ميدهد
2 ـ هنگام پيدايش اختلاف , همسرم با اينجانب كه كلام ميزند طرف من را ميگيرد و مادرش را مجرم مي نمايد و زماني با مادرش صحبت ميزند طرف اورا ميگيرد و منرا گناه كار مي داند , صرفا بهاين عامل كه ميخواهد بحث را ختم به صلاح نمايد . .
سامان دادن ارتباط هاي دو خانواده با عضوهاي تازه كه به عبارتي عروس و داماد ميباشند , بي هيچ ترديدي به عهده پسر و دختر برنا خانواده هاست , گاه پسران و دختران از راز ناآگاهي و بي تجربگي و گاه به تقليد از سبك معاش بقيه افراد يا اين كه زير تاثير بيانات و شنيده هايشان , همت مي نمايند از به عبارتي روز نخستين گربه را دم حجله بكشند , صرفا بدين گمان غلط كه احتمال دارد امنيت معاش مشترك شان را تضمين كنند و مصائب معاش دوروبري ها شان را تجربه نكنند , به همين دليل با همسرشان وارد مشاجره مي گردند و براي كامل شدن آشنايي او از اعضاي خانواده اش استارت به عنوان كردن اتفاق ها و حقايقي مي نمايند كه احتمال دارد ابلاغ آنها و فهميدن آنها چندان حتمي و واجب نيست و براين اساس با ذهنيتي از پيش رقم خورده شخص تازه را با خانواده اش آشنا مي نمايند .
هرچند عكس اين وضعيت هم شايد , عضو تازه به نحوي به خانواده معرفي ميشود كه چندان دلخواه و مساعد نيست و اينچنين است كه بذر كاشته در دوران شناخت يك سري سال آن گاه بارور و تنومند ميگردد و بستري براي پيكار پايان ناپذير آماده مي نمايد , جنگي كه احتمال دارد برنا ما هيچ وقت فكرش را نيز از رمز نگذرانده بود . اگرچه گهگاه هم سوء مديريت ارتباط ها باطن خانوادگي پس از آغاز معاش مشترك آغاز زده ميشود و زوج برنا با مفتوح كردن پاي دخالت پدر و مادر به معاش شان مشكلاتي را بوجود ميآورند و اين قصه وقتي ديدني خيس مي گردد كه آنها براي حل مساله اتفاق افتاده ناچار به ابلاغ سخنان متضادي به دو طرف بحث ميشوند كهاين روش خطا , خير فقط مشكلي را حل نميكند بلكه بر تندي حريق برافروخته شده في مابين آنها هم ميافزايد .
قضاوت هاي سوگيري شده
3 ـ اينجانب حاضر به ديدار مادرزنم كه هيچ , باجناقم نيز نيستم , از دير باز گفته اند ژِيان خودرو نمي شه باجناق قوم و قبيله نمي شه , پدرم نيز مدام تعريف ميكرد كه چقدر از باجناق هايشان لطمه چشم است , اينجانب علاج حادثه پيش از وقوع آن ميكنم . . . بعضي از اشخاص هنوز بر حسب شنيده ها و چشم ها يا اين كه قالب هاي فكري و باورهاي ديرين شان , نگاه متعصبانه و سوگيرانه نسبت به اقوام همسرشان داراهستند و ارتباط خويش با آنها را بسان كارد و پنيري ميبينند كه هيچ گاه سزاوار نيست كنار نيز قرار گيرند . ارتباط خير چندان شيرين مادرشوهر و عروس و داماد و مادرزن يا اين كه باجناق ها و سرازير ها داستاني ديرين است كه موجب آلرژي بعضا از اشخاص شده و موجب تيرگي ارتباط ها آن ها ميشود . اين ذهنيت هاي از پيش رقم خورده را از بين ببريد و اشخاص را براساس شخصيت و عملكردهايشان قضاوت فرمائيد .
ارتباط هاي بي حد و مرز با خانواده
اتليه عكاسي عروس
هر خانواده اي به نوبه خويش يك دولت كوچك است با روش خاص خويش , با قانون ها منحصربه شخص , با طرق تربيتي و طرق رويا رويي اي ويژه در برخورد با مشكلات .
به باور ارگانيك است هنگامي اعضاي دو خانواده اي كه مقررات شان از زمين تا اسمان با نيز ضدونقيض و گوناگون است بخواهند با نيز تزويج نمايند , مشكلاتي توليد شود ; به عنوان مثال در خانواده اي كه حمايت و پشتيباني در غايت است و در خانواده اي ديگر استقلال و فردگرايي فراوان مورد تاكيد است , قطعا تلاقي اين دو سيستم ضدونقيض بسته و گشوده مشكلاتي را موجب ميشود كه دامن هر سه خانواده را ميگيرد . نيز خانواده دو نفره و نيز خانواده همسران سرگرم مسائلي ميشوند كه ممكن است جستن نقطه اشتراكي كوچك بين آن ها مثل جستجوي لنگه كفش در كوير است .
هنگامي مدير جا خالي ميدهد
2 ـ هنگام پيدايش اختلاف , همسرم با اينجانب كه كلام ميزند طرف من را ميگيرد و مادرش را مجرم مي نمايد و زماني با مادرش صحبت ميزند طرف اورا ميگيرد و منرا گناه كار مي داند , صرفا بهاين عامل كه ميخواهد بحث را ختم به صلاح نمايد . .
سامان دادن ارتباط هاي دو خانواده با عضوهاي تازه كه به عبارتي عروس و داماد ميباشند , بي هيچ ترديدي به عهده پسر و دختر برنا خانواده هاست , گاه پسران و دختران از راز ناآگاهي و بي تجربگي و گاه به تقليد از سبك معاش بقيه افراد يا اين كه زير تاثير بيانات و شنيده هايشان , همت مي نمايند از به عبارتي روز نخستين گربه را دم حجله بكشند , صرفا بدين گمان غلط كه احتمال دارد امنيت معاش مشترك شان را تضمين كنند و مصائب معاش دوروبري ها شان را تجربه نكنند , به همين دليل با همسرشان وارد مشاجره مي گردند و براي كامل شدن آشنايي او از اعضاي خانواده اش استارت به عنوان كردن اتفاق ها و حقايقي مي نمايند كه احتمال دارد ابلاغ آنها و فهميدن آنها چندان حتمي و واجب نيست و براين اساس با ذهنيتي از پيش رقم خورده شخص تازه را با خانواده اش آشنا مي نمايند .
هرچند عكس اين وضعيت هم شايد , عضو تازه به نحوي به خانواده معرفي ميشود كه چندان دلخواه و مساعد نيست و اينچنين است كه بذر كاشته در دوران شناخت يك سري سال آن گاه بارور و تنومند ميگردد و بستري براي پيكار پايان ناپذير آماده مي نمايد , جنگي كه احتمال دارد برنا ما هيچ وقت فكرش را نيز از رمز نگذرانده بود . اگرچه گهگاه هم سوء مديريت ارتباط ها باطن خانوادگي پس از آغاز معاش مشترك آغاز زده ميشود و زوج برنا با مفتوح كردن پاي دخالت پدر و مادر به معاش شان مشكلاتي را بوجود ميآورند و اين قصه وقتي ديدني خيس مي گردد كه آنها براي حل مساله اتفاق افتاده ناچار به ابلاغ سخنان متضادي به دو طرف بحث ميشوند كهاين روش خطا , خير فقط مشكلي را حل نميكند بلكه بر تندي حريق برافروخته شده في مابين آنها هم ميافزايد .
قضاوت هاي سوگيري شده
3 ـ اينجانب حاضر به ديدار مادرزنم كه هيچ , باجناقم نيز نيستم , از دير باز گفته اند ژِيان خودرو نمي شه باجناق قوم و قبيله نمي شه , پدرم نيز مدام تعريف ميكرد كه چقدر از باجناق هايشان لطمه چشم است , اينجانب علاج حادثه پيش از وقوع آن ميكنم . . . بعضي از اشخاص هنوز بر حسب شنيده ها و چشم ها يا اين كه قالب هاي فكري و باورهاي ديرين شان , نگاه متعصبانه و سوگيرانه نسبت به اقوام همسرشان داراهستند و ارتباط خويش با آنها را بسان كارد و پنيري ميبينند كه هيچ گاه سزاوار نيست كنار نيز قرار گيرند . ارتباط خير چندان شيرين مادرشوهر و عروس و داماد و مادرزن يا اين كه باجناق ها و سرازير ها داستاني ديرين است كه موجب آلرژي بعضا از اشخاص شده و موجب تيرگي ارتباط ها آن ها ميشود . اين ذهنيت هاي از پيش رقم خورده را از بين ببريد و اشخاص را براساس شخصيت و عملكردهايشان قضاوت فرمائيد .
ارتباط هاي بي حد و مرز با خانواده
اتليه عكاسي عروس